شرزه شیر بیشهٔ مردی شجاع السلطنه
کز هراسش خون خورد ارغنده شیر ارژنه
ابن همان خصمی که مغلوبش ملک زین پیش کرد
پس خلاصش از پی اظهار عفو خویش کرد
تا ابد تیغ ملک بر فرق اعدا تندباد
در ثنای تیغ او تیغ زبان ها کند باد
باد یارب بدسگالت اندرین دار سپنج
ششدر اندر نرد درد و مات در شطرنج رنج
رفعت کاخت اگر می دید چرخ چنبری
از ازل در دل نمی آورد فکر برتری
بس کن ای قاآنی آخر از ثنای شهریار
از ثنا چون عاجزی برگو دعای شهریار
تا قیامت شه مکان برتخت عرش آیین کناد
بی ریاکردم دعا روح الامین آمین کناد